فرض کنید در یک دورهمی، در کنار همسر و دوستانتان، مجبور شوید تمام محتویات تلفن همراهتان را با صدای بلند بخوانید.

به گزارش سایت هنری پیام هنر، نمایش « هِلِ پوک» به نویسندگی و طراحی و کارگردانی:محمدرضا ‌عطایی ‌فر و با بازی بازیگران:علی ‌حیدری،مریم ‌یوسف،شیما ‌خوش ‌اقبال،بهار ‌ذوالقدر،النا ‌مکاری،یاسمن ‌گرکانی،زهره ‌محمودی،ثنا ‌پورکتابی،محمد ‌مغانی، مهراد ‌خورشیدی،شاهد بهوند،کیان ‌مهربان،علی ‌ایزدی،نادیا ‌بخشایشی،سارا واحد نوعی،صبا ‌حضوری،مریم ‌سکوتی،هانیه ‌رحیمی،فردین ‌بیگ ‌زاده،زهرا ‌نادری،هلیا حسنی،حسین پیروز، امیرحسین امیری، نیوشا جوزی نیا،علی ‌زمانی،امین ‌ترکمان،روزبه

اون‌ها تا ابد طول می‌کشه خوب شن، این‌ها تا ابد طول نمی‌کشه خوب شن ولی واقعا بدترن ...

خلاصه: آره، دنیا خیلی جای بهتری می‌شد اگه برای مرگ هرکسی یه دلیلی وجود داشت. ولی اینطور نیست.

نمایش “متساوی الساقین” در عمارت نوفل لوشاتو به روی صحنه رفت.

خلاصه: عزیزم! چی بگم؟! هان!؟ بگم: پلاکهای آمولوییدی و توده های نوروفیبریلار باعث ازبین رفتن ارتباطات عصبی در مغز پدر شما گردیده! متوجه شدید!؟

پادشاهی به قصد پایان دادن به ظلم و قصاص ظالمان گذشته، تعمدا به بی لیاقتی تظاهر می‌کند.

به گزارش سایت هنری پیام هنر، نمایش «یاماها ۱۰۰۰» به نویسندگی:صدف راه خدا و کارگردانی:اشکان ‌درویشی،مجید مختارپور و با بازی بازیگران:کاظم ‌برزگر،علیرضا ‌دانیال ‌پور،شهرزاد عبدالمجید،مجید مختارپور،داوود ‌معینی ‌کیا،محمود ‌موسوی،محسن نیکوسخن،با حضور:گیتی ‌معینی،بازیگر کودک: بنیتا اشراقی از مورخ   ۰۵ تا ۲۷ تیر سال جاری به مدت۱ ساعت در ساعت ۲۰:۱۵در پردیس ‌تئاتر ‌شهرزاد به روی صحنه

در پی حملات نظامی دشمنان، به دستور پادشاه دختران به خدمت سربازی اعزام می شوند.

دشمنی دیرباز ایران با توران که ریشه در داستان فریدون و سه پسر او دارد، زمینه‌ساز بسیاری از داستان‌های شاهنامه است. یکی از آن ها، هفت‌خان اسفندیار و سفری پر فراز و نشیب به سوی توران است. اسفندیار از طرف پدر مامور است تا خواهران خود (همای و به آفرید) را که اسیر ارجاسب و توسط او به توران برده شده‌اند را به ایران بازگرداند.

استنلی! از حالا به بعد خودمون کنترل زندگی تو رو دست میگیریم، ازت یه مرد می سازیم، شاید هم یه زن! یه آدم دیگه میشی! نشونت میدیم روزهای مقدس چطور باید زانو بزنی! سیاست مدار میشی!

هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید!

خلاصه: لنا در جایی که نمی شناسد در جایی بی مکان و بی زمان به هوش می آید. میان آدم های ناآشنایی که برایش ترسناک و موهوم است. کم کم متوجه می شود اینجا یک تیمارستان است و حافظه کوتاه مدتش از کار افتاده است. لنا تنها ۲۴ ساعت مهلت دارد قبل فراموشی هویتش را پیدا کند.

اون موقع که برات نامه نوشتم دارم برمیگردم، تو فقط برام نوشتی...!

میگن موقع مرگ همه‌ی خاطرات داشته و نداشتت مث یه خواب چند ثانیه‌ای میاد جلوی چشمات. نمایش چخفته، چند ثانیه قبل از مرگ دایی وانیا رو در ۷۰ دقیقه به روی صحنه آورده.

مردم آبادی با پدیده‌ی خشکسالی مواجه شده در صدد تلاش برای رفع این مشکل جهانی هستند که در این شرایط، هر شب یک دزدی در روستا اتفاق می افتد. اهالی روستا که سردرگم شده اند همدیگر را متهم می کنند، کدخدا که پیر و دست تنها شده و به دلیل مشغله های شخصی نمی تواند از پس مدیریت این بحران برآید تصمیماتی می گیرد که باعث ازدیاد تنش شده و مردم را به جان هم می اندازد، در این میانه چوپان خبر می آورد گرگ ها به گله ی روستا حمله کرده اند و خبری از سگ گله نیست.

گروهی قصد دارند نمایش «رومئو و ژولیت» را به روی صحنه ببرند، اما ...

قدیمیا میگن ادم اگه از خودش ریشه نذاره مرده، مزخرفه، به نظرم آدم اگر تنها بمونه مرده، آدمیزاد هستش که تنها نباشه، راستش من از تنهایی میترسم.

پیر مردی همراه با نوه هایش در خانه محقر در جنوب شهر زندگی می کنند. در پی بهبود وضعیت خود تصمیم به پیدا کردن گنج می گیرند، با پیشنهاد دایی خانواده درگیر چالش هایی می شوند.

همه در کافه‌ای میان جاده انار منتظرند تا مشدی از آن‌جا عبور کند. در این فاصله زمانی حقایقی میان آنها روشن می‌شود.

امپراطور خونخوار که به خاطر افراط به دین و مذهب حکومتش را از دست می‌دهد و کشور به کودتا کشیده می‌شود.

پیرمرد و پیرزنی آماده میشوند تا شب به عروسی بروند که اتفاقی برای آنها می افتد و ...

قرارمان بود که بخندیم اما گریه مجالمان نداد. تو اما بخند بگذار همه‌ی گریه های جهان از آن من باشد.

هرمان به همراه اسبش تاریخ را در می نوردد.عاشق می شود و در این عاشقی اسبش را قربانی می کند.معشوقه اش را هم از دست میدهد. و در انتها در اوج تنهائی مسیری می یابد.این راه روزنه ایست برای آینده ای روشن.

صاحبخانه ای بی سواد و پولدار تصمیم میگیرد در انتخابات مجلس شرکت کند و نظم و آرامش اهل خانه به خطر می افتد.

نمایش چند مرد و چند زن، داستان درد است و انتظار و اعتراض ، که از زبان سه زوج که از طبقات پایین، وسط و بالای جامعه اقتصادی هستند، روایت میشود.

شست رسانه‌ای و آیین رونمایی از پوستر چهل و یکمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر صبح روزسه‌شنبه ۲۷ دی در تالار رودکی برگزارگردید.

خرده جنایت های زناشوهری. مجموعه داستان های کوتاه مزخرف. بس که نظریه هاش بدبینانه است. تو این کتاب زندگی زناشویی رو مثل مشارکت دو قاتل معرفی می کنم. چرا؟ برای این که از همون اول، تنها چیزی که باعث می شه یک زن و مرد با هم باشن خشونته.

قصه ای برای زنان جنوب کشور، زنی عاشق و مردی عاشق تر. سفری مرد را از زن دور و زن را از مرد محروم میکند. گویا در شهری که مرد زن را به امانت سپرده است خیانت در امانت در حال رخ دادن است. کسی صدای فخر النساء را میشنود؟

بعد از جنگ جهانی دوم که اوضاع مملکت نا به سامان است در اداره شهربانی وقایع بر سر یک خر می‌گذرد.

حال که دل های مردم شهرم شدند افسرده. میگویی لارْو چیست؟ سوال امروز است؛ لارْو یک چرخه دگرگونیست و هرکدام ما جز یک سیستم ایم که ناچاراً باید زیست کنیم و کسی صدای اعتراض سر نمیدهد ، بلکه ممکن است فکر فرار به سرش بزند. لارْو، در شرکتی اتفاق می افتد که با استفاده از فناوری نو می‌تواند بخشی از ذهن افرادی که تمایل دارند خاطرات تلخ و ناکامی های خود را پاک کنند، از بین ببرد.

پیشگویان خبر می‌دهند نوزادی که در راه است شو بخت خواهد بود و اگر چاره ای نشود پدر را خواهد کشت و با مادر ازدواج می‌کند. پدر به ناچار اورا در بیابان رها می‌کند تا گرفتار آن سرنوشت جانکاه نشوند. اما تقدیر اورا به جایگاهی امن می‌فرستد و ادیپ براساس خواست تقدیر در هیبت جوانی تنومند پدر را می‌کشد و با مادر ازدواج می‌کند و چنگال تقدیر بر سرنوشت محتومش چنگ می‌زند. ادیپ به دنبال حقیقت به خود می‌رسد و در می یابد که گریزی از حقیقت نیست و او همان زاییده ای است که باید باشد. پس برای کشف حقیقت به‌خود می رسد هر چند فرجامش نیستی و نابودی است.

به گزارش سایت هنری پیام هنر، نمایش «مرثیه ای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ » نویسنده:رضا ‌گشتاسب ،کارگردان:مجتبی رستمی فر و با بازی بازیگران: عبدالرضا ‌نصاری، شاهده خدادادی،پوریا ‌ریحانی، ‌رضا چهرازی،بهنام ‌مهدی ‌پور،سینافرزادی‌پور، ‌مهدی صفی آبادی،آرمین ‌تدیّن،عاطفه ‌کلاه ‌کج،ریحانه ‌مسعودی،نیایش ‌مرثیه ‌زاده،ندا طاهری، میترا طاهری، ‌روژان علیجانی، ‌بنیامین یزدانی،پارسا ‌امینی،مصطفی ‌کردانی،محمد

«اقامت اجباری» داستان معلمی است که چندین نسل از دانش آموزان دهکده اش را تربیت کرده اما عاقبت در مدرسه‌ای که خود بنا کرده به دست دانش آموزانش محصور می‌شود.

سه غریق نجات به اتهام نجات جان سه غریق از دریا محاکمه و محکوم به اعدام می شوند.

قدیما همه می‌گفتند پیش قاضی و ملق بازی؟ حالا همه معلق بازی در میارن جلوی قاضی.