تاریخ انتشار : پنجشنبه 2 آذر 1402 - 19:36
447 بازدید
کد خبر : 5289

فیلم عامه پسند، عامه پسند نیست!

فیلم عامه پسند، عامه پسند نیست!
همانطور که دو کاراکتری که در دل خود گنجانده است، از عامه پسند بودن بیزارند و تصمیمات زندگی شان را براساس علایق خود میگیرند و دست به انتخاب میزنند،حال آنکه عواقب آن گریبانشان را میگیرد.
وضعیتی آشنا برای اکثر مان؛
این که دیگری چه میگوید و من باید طبق میل او چگونه رفتار کنم؟!

یکی از تمهیدات کارگردان این است که دوربین به غیر از سه کاراکتر اصلی، سوژه های دیگر را نشان نمیدهد و این مسئله مخاطب را دائما در حرکتی نرم بین سه کاراکتر فیلم میگرداند و با کلوزآپ های موجود گویی کاراکتر ناچار لخت و بی دفاع مقابل تماشاگر قرار میگیرد و درونیات خود را در معرض نگاه او قرار میدهد.
قرار گرفتن بر سر دو راهی ها، شگردی است که موجب میشود، کاراکتر درونیات خود را افشا و با قدم برداشتن در مسیر برون ریزی کند.
دوراهی که کاراکتر محوری فیلم، فهمیه، بر سر آن قرار میگیرد، این امکان را میدهد که تماشاگر نسبت به شخصیت پردازی کاراکتر ها واقف شود.
باید گفت که افراد از نقطه نظر فرایند تحلیل مغزی، دو دسته هستند، افراد درون گرا و افراد برون گرا.
کارل یونگ چهار عملکرد ذهنی را برای هر کدام از این افراد تعریف میکند که ۸ تایپ شخصیتی متفاوت را شکل میدهند. این چهار عملکرد عبارت اند از؛ عملکرد تفکر که در مقابل آن عملکرد احساس، و عملکرد شهود که در مقابل آن عملکرد حس میباشد. برای تشخیص تایپ شخصیتی هر کاراکتر، باید آن ها در وضعیت بحران قرار گیرند، تا بتوان عملکرد خنثی را پیدا کرد و سپس از طریق آن به نوع تایپ شخصیتی کاراکتر رسید.
بر این اساس تایپ شخصیتی فهیمه، درون گرای احساسی است. که بازی کاملا درست فاطمه معتمد آریا این فیلم را در نقطه ی خوبی برای تحلیل قرار میدهد.
فرد درون گرای احساسی، در وضعیت حادشدگی، عملکرد سرکوب شده ی خود را که تفکر است، به صورت بچه گانه بیرونی میکند، تصمیمات اشتباه و سرسری میگیرد. حال آنکه فردی با عملکرد اصلی تفکر، به خوبی میتواند مسائل را در ذهن خود طبقه بندی و برنامه ریزی کند و عواقب را بسنجد!
پس زمانی که تفکر از مسیر صحیح اتفاق نیوفتد و عملکرد مغلوب باشد، درصورتی که وجه بیرونی پیدا کند فرد را در موقعیت های آسیب پذیر قرار میدهد که میتوان به خوبی در فیلم مشاهده کرد.
او خودش را با ابژه وقف نمی دهد بلکه در تلاشی ناهشیار ابژه را مهار میکند تا به کمک آن تصاویر زیر بنایی را درک کند، مدام دنبال تصویری است که در واقعیت وجود ندارد ولی با نگاهی خاص قابل دیدن است. ایگو احساسی درون گرا، نقش مهمی برعهده دارد، قدرت مرموز احساسات شدید به شوقی خودسرانه برای سلطه جویی یا شایستگی پوچ تبدیل می شود. این کاراکتر درگیر هر سه نوع اضطراب می باشد، که در اکت های بدنی بازیگر مشاهده میشود. تغییر بدن بازیگر در لحظه ی قبل و بعد از امضا کردن برگه طلاق بسیار دیدنی است، اکت های بدنی که نشانگر اضطراب اوست. طلاق و شکست خوردن در کار برای او اضطرابی از جنس واقعیت است و زمانی که دیگری به کار او و ارتباطش با میلاد خرده میگیرد، دچار اضطراب اخلاقی میشود!
اضطراب لحظه ای برای فرد بوجود می آید که بین آن چیزی که در درون خود احساس میکند و بیرون تناقضی ، به واسطه سوپرایگو و یا واقعیت به آن دیکته میشود که کاراکتر برای تحمل آن ها دست به مکانیسم ھای دفاعی میزند.
در ابتدای فیلم میبینیم که فهیمه در راستای جوان تر شدن خود تلاش میکند، نکته ی مهم سن اوست.
او مدام برای رفع اضطراب خود از مکانیسم دفاعی undoing استفاده میکند، میخواهد همه چیز را به حالت قبل برگرداند، اما نه جوانی را میتواند برگرداند، نه شرایط را میتواند اصلاح کند، بلکه ناچار در یک وضعیت حادشدگی ادامه میدهد.
چند سکانسی که او در فریزر را باز میکند و صورت خود را به سمت هوای سرد و منجمد میگیرد، گویی در پی آن است که بدن خود را بتواند ثابت و منجمد نگه دارد! بدنی که تغییر ناپذیر باشد و دچار فرسودگی نشود!
یادگاری که میلاد به اون میدهد، یک Dream Catcher است، که در لغت انگلیسی به معنای رویا گیر است که مفهومی مثبت دارد اما به اشتباه کابوس گیر گفته میشود که کاملا منفی است! و کاراکتر زن که دچار تفکر پوچ و مغلوب شده است تصور میکند که اتفاقات تلخ و شکست خوردن در راه اندازی کارش، متاثر از آن است و برایش به جای آرامش و حال خوب، حوادث بد، منفی و کابوس رقم میزند.
در مقابل کاراکتر میلاد، فردی شهودی و برون گراست که تلاش میکند مثبت اندیش باشد. این افراد میتوانند هنرمندانه به صورت شهود خلاقیت خود را به کار گیرند، همانطور که میلاد از نظر فهیمه ذاتاً خوش سلیقه است و ذائقه هنری خوبی دارد!
گروهی از این افراد ممکن است تمایل و کشش به سمت خرافه و مسائل ماورائی داشته باشند. اعتقاد او به چشم نظر، اسفند و غیره نشانگر این روحیه است.

وضعیت حادشدگی برای کاراکتر میلاد را زمانی شاهد هستیم که بدهی ها زیاد میشود، کار کاملا شکست میخورد و اهالی آن محله به برگزار شدن کلاس های یوگا اعتراض میکنند، او همانطور که از خانه های پیشین خود هر چند ماه یک بار، اسباب کشی میکرد و میرفت، این بار هم قبل از پلمب شدن کافه بدون خبر میرود! عملکرد مغلوب او که حس می باشد، به ناخوداگاه ضربه میزند و حالا این شخص که همیشه توسط پارتنرهای مرد خود بلاک میشد امکانی پیدا میکند که یک زن را بلاک کند و گویی در روان خود سرپوشی بر روی این مسئله گذارد. وضعیت این کاراکتر به خوبی با بازی مینیمال هوتن شکیبا قابل درک است.

کاراکتر افسانه، برخلاف دو کاراکتر بررسی شده، رفتارهایی دارد که در جهت میل اطرافیان و خوشایند آن هاست که منطبق بر اسم فیلم است، عامه پسند بودن!
تایپ شخصیتی این کاراکتر را به دلیل قرار نگرفتن در وضعیت حادشدگی یا بحران، نمیتوان به طور دقیق متوجه شد.

وضعیت کاراکترهای این فیلم، محصول وضعیت دیگری است، یک وضعیت ماقبل از خود. ھرکدام از کاراکترھا اضطرابی را تجربه میکنند، که به واسطه ی تلاششان برای نداشتن این اضطراب، دست به اتخاذ تصمیم ھایی میزنند. این تصمیم ھا میتوانند انواع مکانیسم ھا را، چه در غالب مکانیسم ھای دفاعی که در ناھشیار، و چه در غالب مکانیسم ھایی که در ھشیار کاراکتر اتفاق می افتد، منجر شود.

شیوا مهرجو
تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۲

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.